پس از سه ماه تسلط طالبان بر افغانستان، این گروه از راهبرد و مقررات جدیدی برای آزادی بیان و رسانههای افغانستان رونمایی کرد. این نسخه جدید که پیام اصلی آن حذف زنان، سینما، و حتی طنز و تفریح است، یکشنبه ۳۰ آبان، از سوی وزارتهای امر به معروف و اطلاعات و فرهنگ طالبان به رسانهها اعلام شد.
رسانههای افغانستان که دستاورد بزرگ جامعه فکری و فرهنگی این کشور در بیست سال گذشته به حساب میآیند و نقش تعیین کنندهای در برپایی و حفاظت از دمکراسی نیمبند افغانستان داشتهاند، پس از تسلط طالبان بر آن کشور، غرق در ترس و بلاتکلیفی و سانسور شدند. شمار کثیری از خبرنگاران، مجریان، و مدیران رسانههای بزرگ افغانستان، از ترس آنچه تصور میشد از سوی طالبان بر آنان اعمال خواهد شد، کشور را ترک گفتند و راهی مهاجرت شدند.
این کوچ دستهجمعی اصحاب رسانه در افغانستان، بدون تردید نشان بیاعتمادی مطلق آنان به طالبان بود. به نظر میرسد کسانی که در بیست سال گذشته عَلم آزادی بیان را در افغانستان بردوش میکشیدند، با توجه به گذشته اختناقآمیز طالبان در افغانستان و برخورد آنان با رسانهها و خبرنگاران در جریان جنگهای چریکیشان در بیست سال گذشته، هیچ امیدی به تغییر رویه طالبان در پیوند با آزادی بیان نداشتهاند.
با توجه به ساختار فکری و باورهای افراطگرایانه طالبان در خصوص زنان، آزادیهای مدنی، حقوق بشر، و آزادی بیان، با نگاهی به رفتار طالبان در مناطق تحت سلطهشان، انتظار نمیرفت که این گروه پس از تسلط بر سراسر افغانستان، رویکرد دیگری در این موارد داشته باشند. زیرا آنچه در ذهن بشر بهسختی قابل تغییر است، باورهای عقیدتی و ایدئولوژک است و طالبان همه ارکان حکومتداری، سیاست، و فرهنگشان را بر بنیاد ایدئولوژی، آن هم از نوع به شدت افراطی آن، بنا نهادهاند.
با این حال، در پی مذاکرات و توافقها با طالبان در سالهای گذشته، قدرتهای جهان، به ویژه آمریکا و برخی از رسانههای غربی، کوشیدند تا خود، جامعه جهانی، و مردم افغانستان را به این باور برسانند که طالبان متحول شدهاند و این نسل از طالبان با «نسخه بیست و پنج سال قبل» کاملا متفاوت است. به همین دلیل، باور وارونهای در ذهن برخی از مردم افغانستان و بیشتر مردم جهان شکل گرفت که طالبان دیگر با مفاهیم حقوق بشر و مدنیت بیگانه نیستند و با جهان و نسل جدید افغانستان، سر تعامل دارند.
چیرگی طالبان بر افغانستان، از همان روز نخست، چتر سیاه سانسور و محدودیت را بر سر رسانهها و زنان افغانستان افکند. رسانههای افغانستان در بلاتکلیفی محض، با ترس از طالبان، پخش برخی از سریالها، برنامههای سرگرمی، طنز، و موسیقی را متوقف کردند و شمار زیادی از زنان فعال در رسانهها شغل خود را ترک گفتند. به گزارش انجمن قلم نروژ، در سه ماه گذشته از میان ۷۰۰ کارمند رسانهای زن در افغانستان فقط ۱۰۰ تن آنان به فعالیت خود مشغول ماندهاند و بقیه خانهنشین شدهاند.
طالبان اما در سه ماه گذشته موضع رسمی خود را در خصوص رسانهها با جزییات مشخص نکرده بودند؛ شاید با این نگرانی که در چنین مقطع حساسی، ممکن است با خشم جامعه جهانی مواجه شوند و تلاششان برای به رسمیت شناخته شدن، با چالشهای بیشتر روبهرو شود. اما به نظر میرسد که سرانجام به این نتیجه رسیدهاند که اگر بر رسانههای افغانستان کنترل کامل نداشته باشند، ممکن است مردم و رسانهها از اصول تعریف شده آنان پا فراتر بگذارند و دردسر ساز شوند.
به همین دلیل، اعلامیه جدید وزارت امر به معروف طالبان محدودیتهای مشخصی را برای رسانهها تعیین کرده است که در واقع سبب میشود تا چیزی به نام رسانه آزاد و غیردولتی در افغانستان وجود نداشته باشد.
از آنجایی که منابع مالی رسانههای خصوصی از طریق تبلیغات بازرگانی تامین میشود، رسانه نیاز به جلب مخاطب دارد و مخاطبان هم تنها برای شنیدن خطبههای مساجد پای تلویزیون نمینشینند، بلکه به دنبال سرگرمی، آموزش، و کشف دنیای پیرامون خود هستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دستور جدید وزارت امر به معروف طالبان برای رسانهها، چند نکته اساسی دارد. نخستین نکته، حذف کامل زنان از ساختار رسانه و تلویزیون و سینما است. در آن دستور به تاکید آمده است که پخش فیلمها و نمایشهای تلویزیونی که زنان در آن نقش بازی کردهاند، ممنوع است. اما در خصوص خبرنگاران زن، تاکید شده است که باید حجاب کامل اسلامی داشته باشند. نکته اینجاست که طالبان نمیتوانند به روشنی دستور دهند که خبرنگاران زن در تلویزیون ظاهر نشوند، زیرا حذف خبرنگاران زن میتواند به گونه مستقیم واکنش جامعه جهانی را علیه آنان برانگیزد. به همین دلیل، طالبان این موضوع را به ظن خود در لفافه بیان کردهاند. حجاب مورد نظر طالبان نیز با راهپیماییای که این گروه در اوایل سپتامبر، با زنان هوادار خود در کابل راه انداخت، مشخص شد: زنانی از فرق سر تا نوک پا سیاهپوش؛ نحوه پوششی که جز در دوران تسلط طالبان در افغانستان سابقه نداشته است و برای بسیاری از زنان افغانستان بیگانه است.
نکته جالب در راهبرد طالبان برای رسانهها این است که پخش فیلم با بازیگریی زنان به صورت مطلق ممنوع شده است، در حالی که شاید هیچ فیلمی وجود نداشته باشد که فقط مردان در آن نقش ایفا کرده باشد.
سینما و فیلم روایت زندگی انسانهای یک جامعه است و هیچ جامعهای عاری از زنان نیست. آیا ممکن است چرخه زندگی انسان تنها با جنس مرد و بدون زن به حرکت آید و روایت خلق کند؟
بخش دیگر این دستور، تاکید بر منع پخش فیلم و سریالهای خارجی است. آنچه در بیست سال گذشته سبب تغییر فکری جامعه افغانستان شد و در کنار تبعات منفی معمول، از تابوهای زنستیزانه اجتماعی در افغانستان قباحتزدایی کرد، روایتهای زندگی انسانهای دیگر در گوشههای دیگر جهان، در قالب فیلم و سریال و نمایشها بود. اما روشن است که آنچه طالبان برای برپایی نظام، حفظ حاکمیت، و گسترش ایدیولوژیشان به آن نیازمندند، آگاهی آحاد جامعه، به ویژه زنان، نیست، بلکه محدود ساختن فضای فکری و اندیشهورزی مردم است تا به سادگی از دستورهای حکومت و ایدئولوژی اسلام افراطی آنان تبعیت کنند.
در بخش دیگری از دستور جدید طالبان، به محدود ساختن برنامههای تفریحی و طنزآمیز اشاره شده است؛ یعنی برنامههایی که در بیست سال اخیر زمینهساز نقد اجتماعی در افغانستان بود. برنامههای طنزآمیز و تفریحی تلویزیونهای افغانستان در بیست سال اخیر، گذشته از میزان حرفهای بودن یا نبودن آن، در واقع به بلندگوی نقد و اعتراض مردم در برابر حکومت، سیاسیون، سنتهای اجتماعی، و ساختارهای آموزشی تبدیل شده بود. اما از آنجا که در ذهنیت طالبانی جایی برای نقد اجتماعی نیست، در اعلامیه وزارت امر به معروف طالبان، از طنز و نقد اجتماعی به عنوان «تحقیر افراد» یاد شده است و پخش برنامههای تفریحی با این گونه محتوا، نیز ممنوع اعلام شده است.
با این رویکرد، به نظر میرسد که تعریف و خواست طالبان از رسانه و محتوای رسانهها، فقط پخش خبرهایی در همسویی با طالبان، پخش برنامههای دینی و خطبههای امامان مساجد است و برنامههای سرگرمی هم باید به محتوای غیرکاربردی که فقط جنبه شوخی و خندیدن دارد و البته با فقط حضور مردان، خلاصه شود.
از آنجا که رسانه هدایتگر مسیر فکری اجتماع است، رسانه طالبانی با این تعاریف ارایه شده از سوی طالبان، فقط میتواند نسلی با ذهن منجمد، عقدهای، افراطگرا و بیگانه با جوانب دنیای امروز بیافریند و آیندهای تاریکتر، فقیرتر، و ناآشنا با مدنیت برای افغانستان رقم بزند.